دوازده دلیل استوار برای آنکه سدی نسازیم و رودخانهها را آزاد کنیم
کنکاشی در پیامدهای محیطزیستی سدها
نویسنده: پدرام آستانی
۱- تبخیر
افزایش سطح آب رودخانه در پشت سد و تابش خورشید در سرزمین گرم ایران، بخش بزرگی از آب را به هدر داده و سبب افزایش غلظت نمکهای آب میشود و این آب پس از جابجایی به زمینهای کشاورزی سبب افزایش نمکهای خاک میشود. سالانه بیش از ۱۱ کیلومتر مکعب آب در دریاچه پشت سد آسوان مصر تبخیر میشود که نزدیک به ۱۰ درصد همه آب ذخیرهشده است و کمابیش برابر با همه مصرف آب خانگی در قاره آفریقاست. در سد مسجدسلیمان با سطح دریاچه ۲۸۰۰۰ هکتار، بیش از نیم میلیارد مترمکعب تبخیر سالیانه آب شیرین را به هدر میدهد.
۲- کاهش و شوری آب سفرهها
بنیاد کمیسیون گسترش پایدار سازمان ملل میزان درصد برداشت از منابع آب نوشونده در هر کشور را بهعنوان شاخص اندازهگیری بحران آب شناسایی کرده است بر پایه شاخص یادشده هرگاه میزان برداشت آب یک کشور بیشتر از ۴۰ درصد همه منابع آب نوشونده آن باشد این کشور با بحران شدید آب مواجه هست و اگر این مقدار در حدفاصل ۲۰ تا ۴۰ درصد باشد بحران در وضعیت میانه و چنانچه این شاخص میان ۱۰ تا ۲۰ درصد باشد بحران در مرز ترازمند و کمتر از ۱۰ درصد بدون بحران انگاشته میگردد با آگاهی به اینکه در ایران هماکنون ۶۹ درصد همه آب نوشونده کشور مورداستفاده قرار میگیرد، ایران در وضعیت بحران شدید آبی قرار دارد. سدسازان حقابه کمتر از ۲۰ درصد را به رودخانه میدهند؛ و آب ناچیزی را به پایین رودخانه رها میکنند کاهش میانگین ۸۰ درصدی روانآب پاییندست، آب سفرههای زیرزمینی پاییندست را که میلیونها سال به صورت طبیعی شکل گرفتهاند را هر روز خالیتر میکند و سبب افزایش غلظت نمکهای آمیخته و آلودگی بیشتر میشود. آب انباشته شده سدها یا به سمت شهرهای بزرگ هدایت میشود یا در زمینهای کشاورزی یا صنعتی پراکنده میشوند. آلودگی آبخوانها و فرونشت زمین در دشت جنوب غربی تهران در اثر مهار آب در بالادست و تغذیه نشدن آبخوانها به همراه برداشت مداوم هست. شهرستان میناب که روزی قطب کشاورزی ایران بود، پس از آبگیری سد استقلال و جابهجایی آب این سد به شهرستان بندرعباس دچار کمآبی شد. کشاورزان برای جبران این کمآبی دست به حفر چاه زدند. افزایش حجم آب ورودی به بندرعباس مصرفکنندگان نوینی را شکل داد. پس از چندی تجزیه مواد آلی مخزن سد استقلال، سبب اسیدی شدن آب و تولید گاز سولفید هیدروژن و تشکیل لجن بدبو در مخزن سد شد و هماکنون آب مخزن این سد که برای برآوردن آب شرب ساختهشده، کیفیت لازم آب شرب را از دست داده و سبب آلودگی رودخانه هم شده است. از اینرو، شرکت آبفای منطقه نیز برای تأمین آب بندرعباس که هماکنون مصرفکنندگان بیشتری پیداکرده و قطع آب آنها مشکلساز است، دست به حفر چاههای عمیق در میناب زد و چندین چاه هماکنون درحال بهرهبرداری و انتقال آب به بندرعباس است. با کمبود آب، بسیاری از نخلها و باغهای لیمو و انبه، خشک و نابود شد و کشاورزان مینابی خسارات زیادی را متحمل شدند. با سرعت گرفتن برداشت آب از سفرههای آب زیرزمینی و خالی شدن ذخایر آب، چالش فروچالهها همه منطقه دشت میناب را که شامل شهر میناب و چندین روستا هست را فراگرفت. دشت وایقان شبستر ۶۰ سانتیمتر نشست کرده است و معنی آن این است که این دشت بیش از ۶ میلیارد متر مکعب آب خود را در اثر برداشت های بی رویه و غیرمجاز از دست داده است! با خالی شدن آب، وزن روی اسکلت سفره آب زیرزمینی افتاده و نشست ایجاد شده و حتی اگر ترسالی هم روی بدهد دشت هرگز بالا نخواهد آمد به عبارت دیگر ما آب ترسالیها را نیز از دست خواهیم داد و ذخیره چندانی نخواهیم داشت.
۳- فرسایش خاک
سدها بیشتر گلولای آبرفتی که رودخانه حمل میکند را در مخزن خود انباشته و حبس میکنند. آب رودخانهها سرشار از سیلیس و آلومینیوم و آهن و دیگر عناصر حیاتی است و کاهش اینها، نیاز به کودهای شیمیایی را بهگونهای گستردهای افزایش میدهد. همچنین آبرفتهای رودخانه بهصورت طبیعی دلتای پهناوری از مرغوبترین خاک مناسب کشاورزی میسازند که هرساله بر حجم خاک آن افزوده میشود. درنتیجه سدسازی، افزایش حجم این خاکهای مرغوب متوقفشده و پیرو آن فرسایش خاک شکل میگیرد. در جلگه پاییندست این سدها، گیاهان زراعی مواد خاک را دریافت میکنند و از غنای خاک میکاهند اما خاک آبرفتی جایگزینی دریافت نمیکنند. در دشت جنوب تهران در اثر کاهش آب سرریز رودخانهها، خاک کشاورزی هرساله کیفیت خود را از دست میدهد و کشاورزان مجبور به استفاده از انواع کودها، حتی فضولات انسانی هم شدهاند که مخارج و پیامدهای محیط زیستی را بیشتر کرده است.
۴- آلودگی آب
یک رودخانه روان پیوسته در خروش هست و آلودگیهای خود را در اثر جابجایی و تخلیه پرشتاب به دریا، پالایش میکند. سدها بازدارنده این پالایش شده و با انباشت و راکد کردن آب، آلودگی را افزایش میدهند. همچنین خطر آلودگی در اثر اشتباه و یا آگاهانه را بهوسیله سموم صنعتی و کشاورزی افزایش میدهد، بهنحویکه تروریستها با واردکردن پیمانه کمی از سموم به درون دریاچه پشت سد میتوانند آب شهری و کشاورزی را مسموم کنند و فجایع بزرگی به بارآورند. مرگ ۲ میلیون ماهی در سد فشافویه تهران یکی از این رویدادها بود. همچنین جنبش طبیعی روانآب رودخانه سبب اکسیژنگیری پیاپی آب میشود که افزون بر فراهم کردن اکسیژن ماهیها، اکسیژن باکتریهایی که ذرات آلی و آلودگیهای آب را تجزیه میکنند را فراهم میکند. کاهش اکسیژن پشت سد در اثر رکود و انباشت ذرات آلی، مایه آلودگی و اسیدی شدن آب میشود. افزایش رویش جلبکهای پشت سد که خود اکسیژن بیشتری مصرف میکنند و مواد آلی بیشتری پدید میآورند بر این اثرات میافزاید. در سد برونکوپوندو کشور سورینام، تجزیه مواد آلی در مخزن سد سبب کاهش اکسیژن و پخش گسترده سولفید هیدروژن شد و کارکنان سد ناچار به بستن ماسک شدند و اسیدی شدن آب سبب خوردگی توربینها شد و هزینه بازسازی آن، نزدیک به ۴ میلیون دلار شد. همچنین شسته شدن سنگهای کانی در مخزن سدها میتواند به افزایش فلزات سنگین بیانجامد. فلزات سنگین همچون آهن، کبالت، مس، منیزیم، مولیبدنیوم، آرسنیک، جیوه و کادمیوم میتواند بیماریهایی مانند پارکینسون، آلزایمر، اسکیزوفرنی و سرطان را به وجود آورد. شهر تهران که بدون تخمین ظرفیت توسعه اکولوژیکی، تورم جمعیتی بیحسابی داشت و شهرداریها نیز با فروش تراکم مسکونی و توسعه خیابانها و پلها، تورم را افزایش دادند، به آب شرب بیشتری نیاز داشت. با ساختهشدن چندین سد، آب شرب شهروندان تهران تأمین شد و از سوی دیگر روان آبهایی که به دشت جنوب تهران سرازیر میشد کاهش یافت. کشاورزان و سازمان آب، برای تأمین آب به کندن چاه پرداختند و ذخایر آب زیرزمینی چند هزارساله دشت تهران را تهی کردند. سطح آبهای زیرزمینی دشت ورامین و شهریار در ۱۳ سال گذشته بیش از ۱۵ متر افت کرده است و دشت جنوب غرب تهران با فرونشستی ۳۶ سانتیمتری ۹ برابر از مرز بحران گذشته است. از طرفی روانه شدن پسابهای مختلف به جنوب تهران، این مقدار آب باقیمانده را نیز بهشدت آلوده کرده است. بنابراین سدها در توسعه ناپایدار، مانند توسعه ناموزون شهرها و آلودگی آب و هوا نقش مستقیم و گستردهای دارند.