کنکاشی در پیامدهای محیط‌زیستی سدها

نویسنده: پدرام آستانی


۱- تبخیر

افزایش سطح آب رودخانه در پشت سد و تابش خورشید در سرزمین گرم ایران، بخش بزرگی از آب را به هدر داده و سبب افزایش غلظت نمک‌های آب می‌شود و این آب پس از جابجایی به زمین‌های کشاورزی سبب افزایش نمک‌های خاک می‌شود. سالانه بیش از ۱۱ کیلومتر مکعب آب در دریاچه پشت سد آسوان مصر تبخیر می‌شود که نزدیک به ۱۰ درصد همه آب ذخیره‌شده است و کمابیش برابر با همه مصرف آب خانگی در قاره آفریقاست. در سد مسجدسلیمان با سطح دریاچه ۲۸۰۰۰ هکتار، بیش از نیم میلیارد مترمکعب تبخیر سالیانه آب شیرین را به هدر می‌دهد.

۲- کاهش و شوری آب سفره‌ها

بنیاد کمیسیون گسترش پایدار سازمان ملل میزان درصد برداشت از منابع آب نوشونده در هر کشور را به‌عنوان شاخص اندازه‌گیری بحران آب شناسایی کرده است بر پایه شاخص یادشده هرگاه میزان برداشت آب یک کشور بیشتر از ۴۰ درصد همه منابع آب نوشونده آن باشد این کشور با بحران شدید آب مواجه هست و اگر این مقدار در حدفاصل ۲۰ تا ۴۰ درصد باشد بحران در وضعیت میانه و چنانچه این شاخص میان ۱۰ تا ۲۰ درصد باشد بحران در مرز ترازمند و کمتر از ۱۰ درصد بدون بحران انگاشته می‌گردد با آگاهی به اینکه در ایران هم‌اکنون ۶۹ درصد همه آب نوشونده کشور مورداستفاده قرار می‌گیرد، ایران در وضعیت بحران شدید آبی قرار دارد. سدسازان حقابه کمتر از ۲۰ درصد را به رودخانه می‌دهند؛ و آب ناچیزی را به پایین رودخانه رها می‌کنند کاهش میانگین ۸۰ درصدی روان‌آب پایین‌دست، آب سفره‌های زیرزمینی پایین‌دست را که میلیون‌ها سال به صورت طبیعی شکل گرفته‌اند را هر روز خالی‌تر می‌کند و سبب افزایش غلظت نمک‌های آمیخته و آلودگی بیشتر می‌شود. آب انباشته شده سدها یا به سمت شهرهای بزرگ هدایت می‌شود یا در زمینهای کشاورزی یا صنعتی پراکنده می‌شوند. آلودگی آبخوان‌ها و فرونشت زمین در دشت جنوب غربی تهران در اثر مهار آب در بالادست و تغذیه نشدن آبخوانها به همراه برداشت مداوم هست. شهرستان میناب که روزی قطب کشاورزی ایران بود، پس از آبگیری سد استقلال و جابه‌جایی آب این سد به شهرستان بندرعباس دچار کم‌آبی شد. کشاورزان برای جبران این کم‌آبی دست به حفر چاه زدند. افزایش حجم آب ورودی به بندرعباس مصرف‌کنندگان نوینی را شکل داد. پس از چندی تجزیه مواد آلی مخزن سد استقلال، سبب اسیدی شدن آب و تولید گاز سولفید هیدروژن و تشکیل لجن بدبو در مخزن سد شد و هم‌اکنون آب مخزن این سد که برای برآوردن آب شرب ساخته‌شده، کیفیت لازم آب شرب را از دست‌ داده و سبب آلودگی رودخانه هم شده است. از این‌رو، شرکت آبفای منطقه نیز برای تأمین آب بندرعباس که هم‌اکنون مصرف‌کنندگان بیشتری پیداکرده و قطع آب آنها مشکل‌ساز است، دست به حفر چاه‌های عمیق در میناب زد و چندین چاه هم‌اکنون درحال بهره‌برداری و انتقال آب به بندرعباس است. با کمبود آب، بسیاری از نخل‌ها و باغ‌های لیمو و انبه، خشک و نابود شد و کشاورزان مینابی خسارات زیادی را متحمل شدند. با سرعت گرفتن برداشت آب از سفره‌های آب زیرزمینی و خالی شدن ذخایر آب، چالش فروچاله‌ها همه منطقه دشت میناب را که شامل شهر میناب و چندین روستا هست را فراگرفت. دشت وایقان شبستر ۶۰ سانتیمتر نشست کرده است و معنی آن این است که این دشت بیش از ۶ میلیارد متر مکعب آب خود را در اثر برداشت های بی رویه و غیرمجاز از دست داده است! با خالی شدن آب، وزن روی اسکلت سفره آب زیرزمینی افتاده و نشست ایجاد شده و حتی اگر ترسالی هم روی بدهد دشت هرگز بالا نخواهد آمد به عبارت دیگر ما آب ترسالیها را نیز از دست خواهیم داد و ذخیره چندانی نخواهیم داشت.

۳- فرسایش خاک

سدها بیشتر گل‌ولای آبرفتی که رودخانه حمل می‌کند را در مخزن خود انباشته و حبس می‌کنند. آب رودخانه‌ها سرشار از سیلیس و آلومینیوم و آهن و دیگر عناصر حیاتی است و کاهش این‌ها، نیاز به کودهای شیمیایی را به‌گونه‌ای گسترده‌ای افزایش می‌دهد. همچنین آبرفت‌های رودخانه به‌صورت طبیعی دلتای پهناوری از مرغوب‌ترین خاک مناسب کشاورزی می‌سازند که هرساله بر حجم خاک آن افزوده می‌شود. درنتیجه سدسازی، افزایش حجم این خاک‌های مرغوب متوقف‌شده و پیرو آن فرسایش خاک شکل می‌گیرد. در جلگه پایین‌دست این سدها، گیاهان زراعی مواد خاک را دریافت می‌کنند و از غنای خاک می‌کاهند اما خاک آبرفتی جایگزینی دریافت نمی‌کنند. در دشت جنوب تهران در اثر کاهش آب سرریز رودخانه‌ها، خاک کشاورزی هرساله کیفیت خود را از دست می‌دهد و کشاورزان مجبور به استفاده از انواع کودها، حتی فضولات انسانی هم شده‌اند که مخارج و پیامدهای محیط زیستی را بیشتر کرده است.

۴- آلودگی آب

یک رودخانه روان پیوسته در خروش هست و آلودگی‌های خود را در اثر جابجایی و تخلیه پرشتاب به دریا، پالایش می‌کند. سدها بازدارنده این پالایش شده و با انباشت و راکد کردن آب، آلودگی را افزایش می‌دهند. همچنین خطر آلودگی در اثر اشتباه و یا آگاهانه را به‌وسیله سموم صنعتی و کشاورزی افزایش می‌دهد، به‌نحوی‌که تروریست‌ها با واردکردن پیمانه کمی از سموم به درون دریاچه پشت سد می‌توانند آب شهری و کشاورزی را مسموم کنند و فجایع بزرگی به بارآورند. مرگ ۲ میلیون ماهی در سد فشافویه تهران یکی از این رویدادها بود. همچنین جنبش طبیعی روان‌آب رودخانه سبب اکسیژن‌گیری پیاپی آب می‌شود که افزون بر فراهم کردن اکسیژن ماهی‌ها، اکسیژن باکتری‌هایی که ذرات آلی و آلودگی‌های آب را تجزیه می‌کنند را فراهم می‌کند. کاهش اکسیژن پشت سد در اثر رکود و انباشت ذرات آلی، مایه آلودگی و اسیدی شدن آب می‌شود. افزایش رویش جلبک‌های پشت سد که خود اکسیژن بیشتری مصرف می‌کنند و مواد آلی بیشتری پدید می‌آورند بر این اثرات می‌افزاید. در سد برونکوپوندو کشور سورینام، تجزیه مواد آلی در مخزن سد سبب کاهش اکسیژن و پخش گسترده سولفید هیدروژن شد و کارکنان سد ناچار به بستن ماسک شدند و اسیدی شدن آب سبب خوردگی توربین‌ها شد و هزینه بازسازی آن، نزدیک به ۴ میلیون دلار شد. همچنین شسته شدن سنگ‌های کانی در مخزن سدها می‌تواند به افزایش فلزات سنگین بیانجامد. فلزات سنگین همچون آهن، کبالت، مس، منیزیم، مولیبدنیوم، آرسنیک، جیوه و کادمیوم می‌تواند بیماری‌هایی مانند پارکینسون، آلزایمر، اسکیزوفرنی و سرطان را به وجود آورد. شهر تهران که بدون تخمین ظرفیت توسعه اکولوژیکی، تورم جمعیتی بی‌حسابی داشت و شهرداری‌ها نیز با فروش تراکم مسکونی و توسعه خیابان‌ها و پل‌ها، تورم را افزایش دادند، به آب شرب بیشتری نیاز داشت. با ساخته‌شدن چندین سد، آب شرب شهروندان تهران تأمین شد و از سوی دیگر روان آب‌هایی که به دشت جنوب تهران سرازیر می‌شد کاهش یافت. کشاورزان و سازمان آب، برای تأمین آب به کندن چاه پرداختند و ذخایر آب زیرزمینی چند هزارساله دشت تهران را تهی کردند. سطح آب‌های زیرزمینی دشت ورامین و شهریار در ۱۳ سال گذشته بیش از ۱۵ متر افت کرده است و دشت جنوب غرب تهران با فرونشستی ۳۶ سانتیمتری ۹ برابر از مرز بحران گذشته است. از طرفی روانه شدن پساب‌های مختلف به جنوب تهران، این مقدار آب باقی‌مانده را نیز به‌شدت آلوده کرده است. بنابراین سدها در توسعه ناپایدار، مانند توسعه ناموزون شهرها و آلودگی آب و هوا نقش مستقیم و گسترده‌‌ای دارند.

۵- فرسایش ساحلی

رودخانه‌ها منشأ اصلی رسوبات و شن کنار ساحل هستند. این رسوبات در فرایندی پیوسته به دریا می‌ریزند و مقداری از آن درون دریا و مقداری دیگر در ساحل دریا انباشته می‌شود و این چرخه به‌گونه‌ای همیشگی، اندازه شن‌های ساحل را پایدار نگه می‌دارد. شن‌های ساحل بازدارنده پیشروی دریا می‌شوند. در کشور غنا در اثر ساخت سد بر روی رودخانه ولتا، کرانه بنین که دارای نوار مرزی ساحلی با کشور توگو هست، هم‌اکنون با نرخ ۱۰ تا ۱۵ متر در سال با امواج ساحل شسته و کنده می‌شود. پیشروی ۲۰ متری دریا در برخی جاها سبب شد که در یک توفان ساده در سال ۱۹۸۴، بخش بزرگی از بزرگراه اصلی غنا-توگو ویران شود. بازسازی این ویرانی‌ها و ساخت آب‌شکن و خرسنگ، برای هر کیلومتر بیش از ۳ میلیون دلار هزینه به همراه داشت. مردم عادی به سیل به دیده یک پدیده شوم می‌نگرند، درحالی‌که سیل پدیده‌ای طبیعی برای تأمین و تغذیه خاک زمین‌های کشاورزی دشت‌ها و ساحل و سرچشمه تغذیه پلانکتون‌های دریا و پالایش آلودگی‌های آب هست و مهار سیل خود زیان‌های بیشتری را به وجود می‌آورد و ساخت دیوارها در محدوده شهری که رودخانه‌ها را کوچک‌تر و محدودتر کرده‌اند، خود عامل افزایش زیان شهری شده است.

۶- نابودی دریاچه‌ها و تالاب‌ها

نابودی بزرگ‌ترین دریاچه‌های جهان در اثر سدسازی را می‌توانیم در سرزمین خودمان به چشم ببینیم، خشک شدن دریاچه ارومیه و در پی آن مرگ مرموز و ناگهانی ۲۰۰۰ پرنده در آبان امسال و از میان رفتن آرتمیا که بهترین خوراک ماهیان پرورشی هست، از آثار ده‌ها سدی هست که در پهنه آبریز ارومیه ساخته شدند. دریاچه آرال که بزرگ‌ترین دریاچه جهان پس از دریای کاسپین بود، با ساخت سد و شبکه‌های جابجایی آب، برای طرح جاه‌طلبانه گسترش مزارع پنبه در شوروی سابق، خشک شد و صنایع شیلات این دریاچه که روزگاری ۴۰ هزار تن ماهی را صید می‌کرد را نابود کرد. همچنین مزارعی که برای کاشت پنبه در نظر گرفته‌شده بود در اثر پخش شدن نمک‌های دریاچه، شور و بلااستفاده شد و زمین‌های دیگری را نیز در پهنه چندین کشور، آلوده کرد. در پهنه آبریز دریاچه کاسپین نیز سدهایی ساخته‌شده که تراز آب این دریاچه را از سال ۷۴ تاکنون، ۱۲۰ سانتی‌متر کاهش داده است. دریاچه زریوار پس از ساخت یک سد خاکی بر روی آن هم‌اکنون در حال خشک‌شدن هست. تالاب‌های باارزش فراوانی که در ایران نابود شد، آشکارا پیامد برنامه‌های سدسازی و جابجایی آب بوده.
از دیگر تالاب های باارزشی که در ایران از دست دادیم، می‌توان به تالاب شادگان و گاوخونی و بختگان و طشت و مهارلو و پریشان و شادگان نام برد. مرگ این تالاب‌ها مرگ پرندگان و موجودات آبزی و ماهی‌های باارزش فراوانی نیز به‌دنبال داشت. یکی دیگر از زیان‌های سدسازی جلوگیری از سیل‌های دوره‌ای هست. سیل‌های دوره‌ای، افزون بر پالایش آلودگی رودخانه، مایه به هستی آمدن دریاچه‌های فصلی و فراهم آمدن آب‌بندهای مناسب برای کشاورزان بود و کشاورزان بسیاری از سرزمین‌های خشک و نیمه‌خشک جهان، با این سیل‌ها کشت و کار خود را تنظیم می‌کردند.

۷- پیامدهای اجتماعی

آمارهای آوارگی و نابودی زندگی مردم بومی مناطق ساخت سد در جهان بسیار دهشتناک هست. گرچه دولت‌ها علاقه‌ای برای چاپ این آمارها ندارند، با گزارش‌های سازمان‌های جهانی و مردمی می‌توان به این آمارها دست‌یافت. در چین بر پایه گزارش بانک جهانی، از سال ۱۹۵۰ تا ۱۹۸۹ بیش از ۱۰ میلیون تن آواره شدند. پژوهشگران بنیاد اجتماعی هند، آوارگان سدسازی هند را ۱۴ میلیون برشمرد. در گواتمالا شرکت سازنده سد چیکزوی، از سال ۱۹۸۰ تا ۱۹۸۴ با مزدوران خود یا به دست ارتشیان، صدها تن از مردم سرخ‌پوست مایا را به قتل رساند و هزاران تن نیز ناپدید شدند. این سد با کنسرسیوم چندین کشور اروپایی و همکاری بانک جهانی آغازشده بود. مشاور سد، هزاران تن از ساکنین منطقه را نام نبرده بود و آنجا را خالی از سکنه گزارش داد. شاه ایران ۱۷۰۰۰ تن مردم بومی حاشیه سد دز را بزور از زمین‌های خود بیرون کرد تا این زمین‌ها را به دوستان کشت و صنعت امریکایی و ژاپنی خود بدهد. در فاجعه سد کارون سه، ۶۱ تن کارگر بومی کشته شدند. با آبگیری سد، ۶۳ آبادی دربرگیرنده ۱۲۹۱ قطعه زمین کشاورزی و مسکونی به زیر آب رفت. باارزش‌ترین مراکز تولیدات کشاورزی دهدز از میان رفت که منجر به از دست رفتن پیشه ۸۰۰۰ تن از کشاورزان منطقه شد. بیش از ۱۵۰۰۰ تن آواره شدند و دور از سرزمین نیاکان خود به حاشیه‌نشینی در شهرهای همسایه روی آوردند.[1] در سد گتوند که یکی از بدترین پیامدهای محیط‌زیستی و انسانی را به بار آورد یکی از صدها نمونه هست. ۷۰ خانوار از روستاهای لالی و مسجدسلیمان در محدوده ساخت سد قرار گرفتند. وزارت نیرو با پرداخت بها ناچیز ۴ تا ۵ میلیون تومان، آن‌ها را به رها کردن خانه‌های خود وادار کرد. این پول هزینه کرایه کوتاه‌مدت خانه‌ای دیگر را هم برآورده نمی‌کرد. برای زیر فشار گذاشتن مردم و بیرون ریختن سریع‌تر، وزارت نیرو، برق و آب این روستاها را قطع کرد.[2] ادعای هواداران سدسازی، گسترش کشاورزی و کسب درآمد بیشتر هست. ولی درواقع این‌گونه گسترش خود شکاف طبقاتی را افزایش داده است. در مناطق آبیاری منشعب از سدها، پخش آب همواره ناهماهنگ است، آنان که آغاز آبراهه هستند آب بیشتری می‌گیرند. دارندگان زمین‌ها در آغاز آبراهه کاشت فرآورده‌های پرسودتر و پرمصرف‌تر مانند نیشکر و برنج را آغاز می‌کنند و با این روش حق انحصاری بر آب را برای خود پایه‌ریزی می‌کنند. تولیدکنندگان نیشکر در ماهاراشترا کشور هند تنها یک‌دهم از زمین‌های آبی استان را دارند ولی نیمی از آب آبیاری را مصرف می‌کنند. از طرفی کاشت تک‌محصولی، تنوع خوراک مردم بومی منطقه را که درگذشته داشتند را دگرگون کرده. گسترش سدهای بزرگ و شبکه‌های آبیاری آنچه به خوراک مردم کمک می‌کند توانایی فراهم آوردن خوراک هست و نه دسترسی به آن. سال ۱۹۵۵ انبارهای غله دولت هند نه‌تنها پر بودند، نزدیک به 30 میلیون تن غله فزونی داشتند. بااین‌حال صدها میلیون تن در هند گرسنه می‌مانند. حتی در کالیفرنیای ثروتمند که یکی از اصلی‌ترین تولیدکننده فرآورده‌های کشاورزی آمریکا هست، پنج میلیون تن، یکی از هر شش تن سکنه، بر پایه پژوهش دانشگاه کالیفرنیا گرسنگی مزمن دارند. شبکه‌های بزرگ آبیاری، در حقیقت زمین‌های کشاورزی سرمایه‌داران را که فرآورده‌های آب‌بر گران‌تر را تولید می‌کنند را گسترش داده است.

۸- افزایش بیماری

ساخت سد و گسترش بی‌حساب آبیاری زمین‌های کشاورزی، جای مناسبی در مخزن سد و آبراه‌های آبیاری کشاورزی، برای رویش حشرات، انگل‌ها و کرم‌ها و نرم‌تنان بیماری‌زا به وجود آورد. سد آسوان در مصر، ابتلا به بیماری انگلی شیستوزوما را از ۱۱ درصد در سال ۱۹۳۴ به ۷۵ درصد در سال ۱۹۳۷ افزایش داد. این انگل در اندام انسان تکثیرشده و موجب ناتوانی بدن می‌شود. نرم‌تنان جای مناسبی برای تکثیر انگل‌ها هستند. با راکد شدن روان‌آب و جلوگیری از سیلی که نرم‌تنان را به‌یک‌باره می‌شست و به دریا می‌ریخت، رشد و تکثیر این انگل‌ها نیز افزایش چشمگیری می‌یابد. در کنار رود سنگال با ساخته‌شدن سد دایاما، ابتلا به انگل شیستوزوما از سال ۱۹۸۸ تا ۱۹۹۴، از ۲۵ درصد به ۸۲ درصد افزایش‌یافته و در میان مردم بومی گسترش پیدا کرد. همچنین آب‌های راکد پشت سد جای مناسبی را برای تخم‌ریزی حشرات موذی همچون آنوفل به وجود می‌آورد. در سری‌لانکا با ساخت پنج سد ماهاولی در سال ۱۹۸۶ تا ۱۹۸۷ طغیان بیماری مالاریا بی‌هیچ پیشینه و برای نخستین بار در سرزمین ماهاولی همه‌گیر شد. در طرح آبیاری دره تیائو در کشور بورکینافاسو، میان‌سال‌های ۱۹۷۲ تا ۱۹۷۹، همه مردم بخش دچار بیماری کوری رودخانه شدند و ۴۰ درصد آن‌ها کامل کور شدند. این بیماری با تخم‌گذاری گونه‌ای مگس سیاه گسترش می‌یابد. سال ۱۹۷۷ در منطقه سد آسوان مصر، ۱۸۰۰۰ تن دچار بیماری تازه‌ای شدند که جان ۶۰۰ تن را گرفت. این بیماری به تب دره ریفت معروف شد که با افزایش زادآوری پشه‌ها در سد گسترش پیدا کرد. در موریتانی همزمان با پر شدن مخزن سد دایاما، پشه‌ها به‌گونه‌ای نامعمول تکثیر پیدا کردند و ۳۰۰ تن در اثر ابتلا به بیماری تب دره ریفت جان باختند.

۹- نابودی ماهی‌های رودخانه و دریا

بیشتر ماهی‌ها برای تخم‌ریزی و زادآوری، هرساله به بالادست رودخانه که آب زلال‌تری دارد کوچ می‌کنند و سدها راه این افزایش نسل را می‌بندند. ماهیان آزاد و قزل‌آلا در یک پهنه بزرگ آبریز کلمبیا پیش از ساخت ۱۳۰ سد، ۱۰ تا ۱۶ میلیون قطعه برآورد شد و پس‌ازآن به ۱٫۵ میلیون قطعه کاهش یافت که از این اندازه سه‌چهارم آن به‌وسیله پرورش مصنوعی و رهاسازی در رودخانه تکثیر شدند. ماهیان آزاد از دو رود گرون و سن در فرانسه به دلیل ساخت سدها ناپدید شدند. ساخت سد بر روی رودخانه سند، نسل دلفین‌های رودخانه‌ای که از ماهی‌های کوچک‌تر تغذیه می‌کردند را بسیار اندک کرد و آن‌ها را دستخوش انقراض قرار داد. از طرفی ۸۰ درصد از ماهیگیری جهان در رف‌های قاره‌ای انجام می‌گیرد و بخش بزرگ این شیلات وابسته به حجم و زمان‌بندی تخلیه مواد خوراکی و آب شیرین از رودخانه‌ها در زیستگاه‌های دهانه‌ای هست. آب این رودخانه‌ها که دربرگیرنده مواد خوراکی برآمده از پوشش‌های گیاهی و جنگلی کرانه‌ها رودخانه هست، سهم بزرگی در برآوردن خوراک ماهیان رف‌ها دارد. سدها و سامانه‌های انحراف رودخانه که در پهنه آبریز دریای کاسپین ساخته شد، شوری دهانه‌های رودخانه‌ها را تا ۴ برابر و شوری دلتاها را تا ۱۰ درصد افزایش داد و تجارت پررونق شیلات را بیش از ۹۰ درصد کاهش داد و صید خاویار را به کمتر از ۱ درصد از گذشته، کاهش داده است. در دریای سیاه و آزوف نیز به همین میزان کاهش صید بود، به‌اضافه اینکه ماهیان خاویاری در آن‌ها به‌کلی از میان رفتند. در ایران ماهیگیرانی که کشتی صید کیلکا خریده بودند با کاهش این ماهی، دچار زیان و بدهکاری شدند. رزنگارت اقیانوس‌نگار روسی زیان‌هایی که صنعت شیلات روسیه میان سال‌های ۱۹۷۷ تا ۱۹۸۷، در سه دریای کاسپین و سیاه و آزورف متحمل شد را ۳۵ میلیارد دلار برآورد کرد. مواد خوراکی حمل شده رود نیل به دریا در فصل سیلابی، به رشد انبوه پلانکتون در دهانه این رود می‌انجامید. این پلانکتون‌ها به خورد گله ماهی‌های ساردین می‌رفت که ۳۰ تا ۴۰ درصد همه صید دریایی مصر را تشکیل می‌داد. پس از ساخت سد آسوان، صید ساردین از ۱۸ هزار تن در سال به ۱۰۰۰ تن در سال ۱۹۶۰ کاهش یافت.

۱۰- هزینه لایروبی رسوبات

برای سدهای بزرگ عملاً هیچ روشی وجود ندارد که بتوان با هزینه مناسبی رسوبات پشت سد را تخلیه کرد. روش شن شویی sediment Sluicing تنها برای سدهای کوچک شدنی هست و برای سدهای بزرگ هزینه‌های آن بسیار بالاست و در برابر درآمدهای سد به‌صرفه نیست. روش تخلیه ناگهانی رسوبات sediment Flushing در سدها کم اثر هست و روش لایروبی dredging نیز هزینه‌های بالاتر و سرسام‌آوری دارد. هزینه ۲ تا ۳ دلاری هر مترمکعب رسوب‌زدایی در سال ۱۹۸۷ نزدیک به ۲۰ برابر بیش از هزینه تأمین اندوخته اضافی در یک سد تازه برآورد شد. اکنون لایروبی رسوب متراکم شده در مخزن سدهای جهان هرساله بیش از ۱۵۰ میلیارد دلار هزینه را متحمل می‌سازد.

۱۱- زمین‌لرزه و ریزش کوه

آب مخزن‌ها فشار فراوانی بر روی شکاف‌های سنگ‌های درون زمین می‌آورد و گسل‌ها را لغزنده و آسیب‌پذیر می‌سازد. در بیش از هفتاد سد جهان، اثر مستقیم مخازن سد بر آسیب‌پذیری گسل‌ها به ثبت رسیده است. بیشتر در بسیاری از این بررسی‌ها، پس از پر شدن مخزن تا ۲۵ کیلومتری پیرامون آن، جنبش لرزه‌ای تشدید شده است. زمین‌لرزه ۱۱ دسامبر ۱۹۶۷ روستای کویناناگار کشور هند، ۱۸۰ تن کشته و ۱۵۰۰ زخمی و آواره به‌جای گذاشت، کانون این لرزش و بسیاری از پیش‌لرزه‌ها و پس‌لرزه‌های آن همگی در پیرامون و یا زیر مخزن سد ۱۰۳ متری کوینا ثبت‌شده بود. در سد وایونت کشور ایتالیا که چهارمین سد بزرگ جهان است، ریزش ناگهانی ۳۵۰ میلیون تن سنگ به درون دریاچه سد و ایجاد موج‌های غول‌پیکر، در زمان دو دقیقه شهر لونگارون و سه روستای همسایه آن را به زیرآب برد و همه ۲۶۰۰ تن مردم آن را به کام مرگ برد. در ایران سد خاکی قز قلعه دشت فشار آب را تاب نیاورد و مایه روان شدن سیل بزرگی در جنگل گلستان شد که شمار فر

اوانی از مسافرین بزرگراه را به کام مرگ کشاند. در محدوده روستاهای پیرامون کارون ۳ ، در اثر زمین‌لرزه‌‌ها شکاف‌های بزرگی در خیابان و دامنه کوه ایجادشده است. رانش زمین و زمین‌لرزه‌های برآمده از آن همچنان دنباله دارد و سبب ترس مردم شده است. ساکنین روستای ده‌بارز می‌گویند که از پاییز ۱۳۸۶ و به‌ویژه از بهمن‌ماه زمین‌لرزه‌های فراوانی رخ‌داده است که تاکنون بی‌سابقه بوده. گفته می‌شود که روستاهای بالاتر از روستای سادات حسینی ازجمله روستای غریبی‌ها بیش از دیگر روستاها دچار زمین‌لرزه شده‌اند.[3] در زلزله سال ۶۹ منجیل و رودبار ۳۵ هزار تن جان باختند. بر پایه گزارش مانوئل بربریان زمین‌شناس نامدار ایرانی، سد سپیدرود زمان رخداد زمین‌لرزه رودبار را شتاب داده و بر شدت آن افزوده است. سد سپیدرود یکی از رسوب‌گیرترین سدهای جهان است. اکنون بیش از پنجاه‌درصد از گنجایش ۱۷۵۶ میلیون مترمکعبی سد را رسوبات پرکرده است.

۱۲- زمین‌ها و گوناگونی زیستی ازدست‌رفته

با زیر آب رفتن همیشگی زمین‌هایی که مخزن سد اشغال می‌کند سطح گسترده‌ای از زمین‌ها و گونه‌های گیاهی و جانوری از میان می‌رود. شبکه‌های آبیاری سیمانی منشعب از سدها نیز زمین‌های کشاورزی فراوانی را اشغال می‌کند. برنامه بزرگ سد ماهاولی در سریلانکا که باهدف گسترش زمین‌های آبی و آبیاری در زمین‌های جنگلی ساخته شد، زیستگاه هفت گونه درخطر و دو گونه میمون تهدید شده به انقراض را زیر آب برد. همچنین سدها ارتباط عرضی و طولی حیوانات را قطع می‌کند. سدهایی که در شمال ایران ساخته شد، هزاران هکتار از درختان جنگل بی‌نظیر را نابود کرد بدون آنکه به زمین‌های آبی پایین‌دست خود بیفزاید. بدون ساخت این سدها نیز زمین‌های پایین‌دست به یاری آب‌بندان‌ها، کشت آبی و شالی و باغ داشتند. جنگل‌های شمال با دیرینه ۶۰ میلیون سال، باستانی‌ترین جنگل‌های جهان هست که دارای گونه‌های منحصربه‌فرد در جهان بوده و یک گنجینه طبیعی باستانی هست. جنگل‌ها دارای توان گیرش و نگهداری آب‌های باران هستند و طبیعی‌ترین سد در برابر به وجود آمدن سیلاب‌ها هستند. برای مردم ارزش جنگل‌هایی که در مخزن سد ازمیان‌رفته‌اند به‌مراتب بیشتر از سودی هست که کارفرمایان سد به دست می‌آورند. همچنین با ساخته‌شدن سد و راه‌های منتهی به آن‌ها نیز زمین‌های فراوان باارزشی را نابود کرده و گونه‌های گیاهی و جانوری نیز با پدید آمدن شرکت‌های تفریحی و اقامتی و خودروها دستخوش نابودی قرار می‌گیرند. پرورش ماهیان پرورشی درون مخزن سدها بیشتر از گونه‌های غیربومی همچون تیلاپیلا و کپور استوایی شکل می‌گیرد. این گونه‌های مهاجم خود دیگرگونه‌ها را نابود می‌کنند و از طرفی با کاهش گوناگونی ژنتیک، هرساله مرغوبیت خود را از دست می‌دهند. کانی بل در کردستان که یکی از با کیفیت‌ترین آبهای شیرین جهان هست در معرض نابودی قرار گرفته است و با تمام آثار باستانی چندهزار ساله حاشیه رودخانه سیروان با آبگیری سد داریان به زیر آب خواهد رفت.


منابع:

۱-کتاب رودهای خاموش، نوشته پاتریک مک کالی، ترجمه فاطمه ظفرنژاد

۲-کتاب آخرین واحه نوشته ساندرا پوستل ترجمه عبدالحسین وهاب‌زاده و امین علیزاده

۳- کتاب توسعه پایدار و مدیریت آب نوشته فاطمه ظفرنژاد

۴- کتاب اکولوژی و محیط زیست خودمونی نوشته نصرت الله صفائیان

۵- گزارش نهادهای بین‌المللی و دولتی و مردمی منتشر شده

[1] فیلم مستند مادرم بلوط ساخته محمود رحمانی

[2] اظهارات اسماعیل جلیلی، نماینده مسجدسلیمان در مجلس شورای اسلامی در خرداد ۹۱

[3] گزارش کانون دیده بانان زمین، طیبه موسوی، فروردین ۱۳۸۶